وب لاگ امیرحسین اسعدی

آنچه یادگرفتم، خواندم و دیدم رو اینجا به اشتراک می‌گذارم
I share what I learned, read and saw

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ خرداد ۰۲، ۱۵:۲۲ - احمد صداقت زاده
    عالی

گزارش تصویری از صعود به سکه نو

صبح زود با سپهر رفتیم اول عوارضی آزاد راه تهران شمال، سوار ماشین خانم باوفا شدیم و رفتیم به سمت کوهنوردی زمستانه.

صبح زود با سپهر رفتیم اول عوارضی آزاد راه تهران شمال، سوار ماشین خانم باوفا شدیم و با دو ماشین دیگه رفتیم به سمت وارنگه رود. تو ماشین بخاری رو روشن نکردیم تا بدنمون به گرما عادت نکنه. به روستای وارنگه رود رسیدیم.

نکاتی که یاد گرفتم:

  • نگذارید گرمای بدنتون از دست بره اول برنامه که سرد هستین، لباس بیشتر بپوشید و بعد کم کنید
  • نقاط دور از قلب مثل انگشت پاها و دست‌ها نوک بینی و گوش‌ها  مستعد سرمازده شدن هستن هر از چندگاهی تکنشون بدین تا خون در جریان باشه اونجاها
  • عینک خیلی مهمه تو برنامه زمستونه
  • گل برف داشته باشین باعث میشه باتوم تون تو برفا فرو نره
  • هرچی گیرت اومد نخور ممکنه بالا بیاری بعدا به اندازه و چیزای مفید
  • کاپشن پرمو الکی برده بودم و اضافه بود
  • شلوار قرمزم(داخل پلار بیرون لایه ضد آب) خوب بود
  • کرم ضد آفتاب برای برنامه‌های زمستونه هم لازم هست

کوه، کوه ها، کوهای نزدیک، دور، دور تر و خیلی دور، سفید، سفیدی، همچون چادری سفید همه جا را فرا گرفته. تو کنون چون موری هستی در کنار ساحل، امواج خروشان سفید و بزرگ با تمامی جزئیاتشان به ساحل میخوردند. تو از دیدن این امواج، بالا و بلندی های تند، ملایم، و خیلی ملایم لذت میبری. خورشید در آسمان حرکت میکند و بازی نور و سایه‌ها با این شیار‌ها و تپه‌ها دیدنی شده، باید هرزگاهی به ایستی و چند ثانیه‌ای خیره شوی و این تصاویر را در ذهنت ثبت کنی. خورشید گرمت میکند، بادی نیست، صدای پایت در برف خوشایند است، تو هستی و لذت پیمایش راه. در این لحظات، تو تنها نیستی؛ بخشی از یک کلیت بزرگتر، در آرامش بی‌پایان کوه‌ها و دره‌ها، حضور پیدا کرده‌ای.

تولد مسلم در کافه‌ای در برگشت با کیکی که تو قابلمه گذاشته بود تا خراب نشه و با خودش تا قله آورده بود، و من اینجا له له بودم از خستگی

عکس دست جمعی بالای کوه، اینجا ساعت ۱۳ بود و طبق پیشنهاد سرپرست که تو برنامه زمستونه بهتره ساعت ۱ برگردیم. ما هم برگشتیم. ولی شش نفر ادامه دادند و ساعت ۲ به قله رسیدند. سپهر در جواب کسی که ناراحت بود از اینکه به قله نرسیدیم، میگفت "آی حال میده یکم مونه به قله همه چیو رها کنی و برگردی!"

عکس‌های قشنگ از سپهر، آقای فرهودی و خانم باوفا

به تاریخ ۱۴ دی ۱۴۰۳ قله سکه نو، روستای وارنگه رود با گروه فارغ التحصیلان امیرکبیر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">