گزارش تصویری از صعود به سکه نو
صبح زود با سپهر رفتیم اول عوارضی آزاد راه تهران شمال، سوار ماشین خانم باوفا شدیم و رفتیم به سمت کوهنوردی زمستانه.
صبح زود با سپهر رفتیم اول عوارضی آزاد راه تهران شمال، سوار ماشین خانم باوفا شدیم و رفتیم به سمت کوهنوردی زمستانه.
تصمیم گرفتم گوگل آلبومی از جملههای مورد علاقم درست کنم و به مرور هم بهش اضافه کنم. بعضی هاشون رو هم خیلی بیشتر از بعضی هاشون دوست دارم. بعضی از متنها هم داستان قشنگ خودشو داره. ممنون از متمم که این تصاویر رو با من به اشتراک میگذاره. و اینا یجورای مدل ذهنی منو میسازن. البته جملات کوتاه رو نمیشه حکم قطعی و صد در صد در نظر گرفت و یا بر اساس اونا اعلام موقعیت کرد بلکه محلی هست برای فکر کردن.
لینک گوگل آلبوم جملات مورد علاقم
در اطراف کتابخونه ملی ایران، موزه خیلی جذاب و سرگرم کنندهای قرار داره که واقعا در اونجا لحظات خوبی رو سپری کردم. این موزه به اسباببازیها، داستانها، پوشاک، متلها، تاریخچه و هر آنچه مربوط کودکان ایران باشه میپردازه.
در کتابخونه اجباری با کتاب جای خالی سلوچ آشنا شدم. و بعد از اون تصمیم گرفتم کتاب دیگر دولت آبادی، یعنی کلیدر رو بخونم. به این امید که حوصلهام سر نره توی این مدت. با بلند خوندن کتاب حض میکنم، و انگار که از زمین و زمان جدا میشم. تصمیم گرفتم بخشی از کتاب رو که الان مشغول خوندنش بودم رو ضبط کنم و به اشتراک بگذارم. باتوجه به شرایط اجباری بعید میدونم بتونم اینکار رو مرتب، منظم و پیوسته انجام بدم. تا ببینیم چی میشه.
برای شنیدن میتونید به این لینک مراجعه کنید(فندق شکن لازمه)
https://on.soundcloud.com/MetnoNyx2bNQ9yr38
چراغ ها خاموش، هدستها روشن
چهارشنبه ۱۴ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ۲۳:۴۵ در کنار ایستگاه متروی استاد معین جمع شدیم و ساعت ۱۲ شب به سمت اردبیل حرکت کردیم. در راه متأسفانه یکی از لاستیکهای خودرو ترکید ولی خوشبختانه راننده تونست شرایط رو به خوبی کنترل کنه و بعد حدود دو ساعت حرکت کردیم.
صبح حدود ساعت ۱۰ به اردبیل رسیدیم و جلوی آرامگاه شیخ صفی الدین اردبیلی توقف کردیم به پیشنهاد اعضا قرار شد ساعت ۱۲:۴۵ دوباره جمع شیم و در این مدت از شهر هر طور که دوست داریم بازدید کنیم و خریدهامون رو انجام بدیم.
تو آبدارخونه بودم که دیدم صدای پیامک گوشیم اومد، دوستم میلاد منو به برنامه دوچرخه سواری از کارمزد به لفور دعوت کرده بود. تا حالا غیر از خراسان رکاب نزده بودم و اینکه زمانش جوری بود که شک داشتم به موقع برسم محل خدمتم، ولی بهش گفتم میام و بذار برم ببینم دوچرخه سواری تو جاده خاکی های جنگل چه جوریه
از بچگی دیدن کوهها در شمال نیشابور منو کنجکاو کرده بود که پشت کوه ها چیه و چه خبره؟ از اون بالا چی رو میتونیم ببینیم؟ و خیلی دوست داشتم برم بالای کوهها وسایل کوه نوردی داییم هم خیلی برام جذاب بودن. کیسه خواب، سرشعله، چادر، ظروف جمع و جور، کوله، چراغ پیشونی همه و همه برام جذاب بودن. مثل یک اردو از طرف مدرسه ولی بجای بازدید از آرامگاه عطار این دفعه رفتن به کوه.
تو نیشابور قله بینالود خیلی شناخته شده هست و به سختی و ارتفاعش معروف هست. من یواش یواش به کمک سامان یکی از دوستانی که از طریق نجوم باهاش آشنا شده بودم تونستم وسیلههای کوهم رو جمع و یکی یکی قلههای نیشابور رو برم. اما تا حالا فرصت نشده بود دماوند رو برم. از بچگی صعود به این قله برام یک آرزو بود. تابستون امسال یعنی ۱۴۰۳ بالاخره فرصتش پیش اومده بود. تقویم گروه aut یک برنامه دماوند گذاشته بود جبهه غربی.
ایام عید بودو من از طرف مجله ایمیل گرفته بودم. داورها مقاله رو قبول کرده بودن و فقط دبیر گفته بود متن باید رون تر نوشته بشه. کار سختی نبود ولی مدام پشت گوش مینداختم. مهمونی، گشتن تو تلگرام، اینستا، فیسبوک، تویتر، پیادهروی، کتاب خونی، متمم خونی رو به انجام این کار ترجیح میدادم. تا اینکه به خودم گفتم بذار دروس مدیریت زمان متمم رو مجدد مرور کنم و ببینم اشکال کار کجاست.
در حین خوندن دروس بودم که گاهی با خودم میگفتم مممم این نکته رو خیلی وقته رعایت نکردم و این مممم گفتنا داشت بیشترو بیشتر میشد و باز حس کردم که حتی نکاتی که الان دارم مرور میکنم هم داره یادم میره و این شد که تصمیم گرفتم اینجا برای خودم بنویسم که یادم بمونه و جلو چشم باشه.
یادم باشه:
- مدیریت زمان یک واژه کلی هست و کلی مسئله ممکنه زیرش خوابیده باشه، مثل: مهارت نه گفتن، کمال گرایی، هدف گذاری اشتباه، مدیریت انرژی، اهمال کاری، انگیزه
- اهمال کاری برای سلامتی ضرر داره. استرس، افسردگی، کم خوابی، سیستم ایمنی ضعیف تر
- حواست به خطاهای شناختی باشه: میتونی درد دور رو تجسم کنی گاهی - یادت نره کارا اونقدر سخت نیستن شروع کن، ساده میشه – کاری برای هدفت نمیتونی بکنی جز اینکه یک پُم وقت بزاری
- آزمایش دو گروه و تحویل پروژه آخر سر و خورد شده رو به خاطرت بیار. نکتش اینه: خودت ددلاین رو یکم بیار عقب، هوشمند کارت رو خورد کن و ددلاین بذار، برای ددلاینت پنالتی تعریف کن
- یاد بگیر اگه حواست از کار اصلی پرت شد بتونی آگاهانه دست این کودکت رو بگیری و حواسش رو به کارت جمع کنی
- پم هاتو ترک کن که بدونی برای انجام هر کار چقدر وقت صرف کردی
- مهم مهم مهم، از زمان خاکستری دوری کن، یا سیاه باش یا سفید
این متن ادامه دارد
۱- نتایج کلیدی تون رو خلاصه کنید
- دوباره مسئله تون رو بگید
- نتایج تون رو خلاصه بیان کنید
مثالهایی که میتونید جملهتون رو این جوری شروع کنید:
عکس از ویکی
موضوع تز ارشد من راجع به این بود که بیام رابطه مکانی و زمانی بین فعالیت مغزی و یک چندرسانهای رو پیدا کنم.
ما یک داده EEG داشتیم در حالتی که دانش آموزها فیلم سخت و ساده دیده بودند. میخواستیم از روی EEG ببینیم میشه فهمید دانش آموز هنگ کرده یا نه؟
از طریقه ارائه دکتر بهتاش بابادی با مفهموم تابع پاسخ زمانی آشنا شدم و دیدم چقدر مربوط به کار منه و میشه ازش در تزم استفاده کنم
بعد روی این موضوع عمیقتر شدم در ورکشاپهای مرتبط شرکت کردم و مقالههای آدمهای این کاره رو دنبال کردم.
کاری از سال ۹۸ شروع شد و در ۳۰ بهمن ۴۰۱ به اتمام رسید
اگر خواستین پتانسیل وابسته به رخداد یا همون ERP رو در فضای پیوسته ببینید، تابع پاسخ زمانی یا TRF میتونه براتون مفید باشه
قطعا این پایاننامه خالی از ایراد نیست، اگر موردی بود بهم بگین