وب لاگ امیرحسین اسعدی

آنچه یادگرفتم، خواندم و دیدم رو اینجا به اشتراک می‌گذارم
I share what I learned, read and saw

طبقه بندی موضوعی
آخرین نظرات
  • ۸ خرداد ۰۲، ۱۵:۲۲ - احمد صداقت زاده
    عالی

۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امیرحسین اسعدی» ثبت شده است

پایان نامه ارشد در مورد تابع پاسخ زمانی یا TRF

موضوع تز ارشد من راجع به این بود که بیام رابطه مکانی و زمانی بین فعالیت مغزی و یک چندرسانه‌ای رو پیدا کنم.

ما یک داده EEG داشتیم در حالتی که دانش آموز‌ها فیلم سخت و ساده دیده بودند. میخواستیم از روی EEG ببینیم میشه فهمید دانش آموز هنگ کرده یا نه؟

از طریقه ارائه دکتر بهتاش بابادی با مفهموم تابع پاسخ زمانی آشنا شدم و دیدم چقدر مربوط به کار منه و میشه ازش در تزم استفاده کنم

بعد روی این موضوع عمیق‌تر شدم در ورکشاپ‌های مرتبط شرکت کردم و مقاله‌های آدم‌های این کاره رو دنبال کردم.

کاری از سال ۹۸ شروع شد و در ۳۰ بهمن ۴۰۱ به اتمام رسید

اگر خواستین پتانسیل وابسته به رخداد یا همون ERP رو در فضای پیوسته ببینید، تابع پاسخ زمانی یا TRF میتونه براتون مفید باشه

قطعا این پایان‌نامه خالی از ایراد نیست، اگر موردی بود بهم بگین

دانلود فایل پایان‌نامه

سوالات متداول در پردازش سیگنال مغزی EEG

این پست به مرور زمان کامل میشه. اگه شما هم سوالی دارین تو قسمت نظر‌ها بپرسید و اگه سؤال خوبی بود میارمش توی پست.

۱- فایل مکان الکترود‌ها برای دیتاست چندرسانه‌ای رو از کجا میتونم پیدا کنم؟

 دانلود فایل نقشه الکترود‌ها

۲- کانال آخر EEG عددهاش متفاوت هست و یا NAN داره این کانالو حذف کنم؟

نه این کانال eventها هست و باید مناسب با این داده تو پردازش کنی

۳- یه مقاله ای چیزی وجود داره آیا که راجع پیش پردازش کامل توضیح داده باشه؟

بنظرم فیلم‌های پیش پردازش سیگنال مغزی دکتر نصرآبادی رو تهیه کنید(+)

۴- سیگنالم رو تو چه رنجی فیلتر کنم بهتره؟

بنظرم برید و مقاله‌های مشابه کارتون رو مطالعه کنید و ببینید معمولا در چه بازه فرکانسی کار کردن شما هم همون بازه رو فیلتر کنید برای کار خودتون و تو مقاله تون به همون مقاله‌ها ارجاع بدین.

۵- بعضی داده‌های چندرسانه‌ای تو تبدیل eeg به mat فایل هنگ میکنه یا خطا میده باید چیکار کنم؟

اینا چون طول فایل شون کوتاه هست یا event شون خطا داره، باید دور بریزین.

گزارش فروردین

کتاب‌هایی که پیش بردم:

کتاب Linear Algebra: Theory, Intuition, Code نوشته مایک کوهن (+)

کتاب همه نام‌ها

کتاب مغز پویا

گزارش متمم خوانی:

مجموعه در‌س‌های تصمیم‌گیری

ثبت دو دیدگاه

عکس‌ها:

مشاهده آلبوم عکس در گوگل photo (+)

لینک‌های الکی:

چی میشه اگر در حالت اجتماعی به دو میمون جایزه متفاوت بدیم؟

یکی از چیزایی که شدیدا علاقه دارم نجومه، و من تا وقتی نیشابور بودم سعی می‌کردم حداقل ماهی یکبار تلسکوپمو به پارک ببرم آسمون رو به مردم نشون بدم. اینکار برای حالم خیلی خوبه، احساس مفید بودن بهم دست میده، اینکه آدم‌ها ازم تشکر میکنن اینکه وقتی یک بچه ماهو میبینه و میگه عَهههه چقدر قشنگهههه اینکه یکی میاد میگه مرسی که تو این دور زمونه هستی و عشقت رو دنبال میکنی و با ما هم به اشتراک میگذاری اینکه یکی میاد میگه ممنون که علم و فرهنگو ترویج میدی. حالا چند ماهی هست به تهران اومدم که بتونم با سرعت بیشتری کارای تزم رو انجام بدم. خیلی دلم میخواست این رصد رو اینجا هم برگزار کنم تا اینکه در یکی از سفر هام پایه تلسکوپ رو آوردم و یاسر هم که اومد لطف کرد و لوله رو آورد و من منتظر فرصتی بودم که ماه باشه فراخوان نباشه ابر نباشه و برم رصد و امشب فرصتش پیش اومد.

از یکسری چیزا میترسیدم، مثلا اینجا که اومدم روز اول تا هم خونم فهمید گفت، نه نکن اینکارو و بیشتر فکر کن! پارک هنرمندان یک عده آدم سگ بازن میری بهت توجه نمیکنن سنگ روی یخ میشی بر میگردی. اگه پلیس یا شهرداری میومد تلسکوپم رو به بهانه سد معبر جمع میکرد چی؟ اگه واقعا کسی نمیومد چی؟ اگه خیلی شلوغ میشد و من تنهایی نمیتونستم جمعیت رو کنترل کنم چی؟ اگه نگهبان پارک با اخم میومد و داد میزد آقا جمع کن وسایلتو چی؟ اگه انجمن نجوم های تهران و آدم های نجومی اینجا میفهمیدن و جلوی کارمو میگفرفتن چی؟ و سؤال هایی هم تو ذهنم بود مثل اینکه بهتره مبلغ رو آزاد بگذارم یا مشخص کنم؟ کارت خوان بخرم یا نه؟ برنامه هامو از کجا اطلاع رسانی کنم؟

تا اینکه رسیدم به امروز. صبح مثل اکثر پنج شنبه های دیگه کتابخونه ملی بودم. اونجا هم بهم خوب گذشت و تونستم مقالمه مو ویرایشش رو تموم کنم و بفرستم که دوباره استادهام بخونن و بعد بفرسیتم برای مجله. قبل از غروب یعنی حدود ساعت ۵ اومدم سمت خونه از دیروز سلف یکم قیمه داشتم اونو زدم و شروع کردم وسایل رو جمع کردن. پایه تلسکوپ، لوله و یک بنر و یکم خورده ریز مثل چشمی‌ها ولیزر دونه دونه تو آسانسور گذاشتم و رفتم پایین، جالب بود که آهنگ آسانسور هم آهنگ پایانی آسمان شب بود یعنی گل ارکیده. اسنپ درخواست دادم ماشین اومد و منم وسایل رو سریع گذاشتم و رفتیم سمت ضلع غربی پارک هنرمندان.

ساعت ۶رسیدم، وسایلم رو بر پا کردم چند نفری اومدن و دیدن ولی مبلغی ندادن ساعت حدود ۶نیم بود که سرم خلوت تر شده بود. تا اینکه به شب که نزدیک تر شدیم شلوغ و شلوغ تر شد. و من دیگه از بابت استقبال خیالم راحت شد. هوا که سرد تر شد یک لباس به لباسام اضافه کردم. آدم‌ها اینجا کمی و فقط کمی از آدم های نیشابور مهربون تر بودن و مثلا وقتی از تلسکوپ میدیدن میگفتن وای چقدر قشنگه! یا تشکر شون از من عمیق‌تر بود. بوی گل(منظورم فلاور نیست) توی فضا بود و بیشتر دخانیات مصرف میکردن. گربه‌ها و سگ‌های خیلی بیشتری در پارک بودن. مثل نیشابور یک بار ماشین پلیس از توی پارک رد شد. یک نفر هم حین توضیح دادن گفت چقدر صدای خوبی داری :) بهم حس گوینده رادیو بودن دست داد. البته قبلا تو متمم هم راجع به این مختصر نوشته بودم(+).

اینجا ساختمون‌ها خیلی بلند ترن و مدام ماه و مشتری پشت یک ساختمون پنهان میشدن و من هم با کمک مردم تلسکوپ رو جابه‌جا میکردم. یک دختر بچه کلاس اولی ازم پرسید: عمو همکار نمیخوای؟ نمیشه من بهت کمک بدم و یکم از پولا رو بدی به من؟ خیلی ها ازم آدرس یک پیج یا کانال می پرسیدن برای برنامه‌ روز‌های آینده. یکی گفت پارک قیطریه و نیاوران هم خیلی خوبه اونجا هم برگزار کن. یکی پرسید رصدخونه زعفرانیه چرا کار نمیکنه؟ که معادلش در نیشابور میشه چرا افلاک‌نما یا رصدخونه باغرود کار نمیکنه؟ چند نفر شماره مو واسه تور نجومی گرفتن و همچنان خیلی ها از اینکه قیمت تلسکوپ چنده پرسیدن.

حدود ساعت ۱۱ با خلوت تر شدن پارک وسایلم رو جمع کردم و اسنپ برگشت رو گرفتم و خیلی خوشحال از اینکه از برنامم استقبال شد، از این‌که کاری رو کردم که دوستش دارم و به برنامه هام یک تنوع حسابی خاص بدم، و از این‌که تونستم یکم پول جمع کنم. و دیگه از رصد برگزار کردن در تهران نمیترسم. و من باز هم یادگرفتم چقدر خوبه به جای مسخره کردن آدما و حس منفی دادن و گفتن تو نمیتونی، به کار الانت بچسب، کسی استقبال نمیکنه، بهشون امید بدیم و تشویق شون کنیم، ازشون تشکر کنیم مثلا میتونیم خیلی ساده بگیم مرسی یا اینکه بگیم داداش خیلی حال خوبی به من دادی دمت گرم میریم الان برات یک چای میخرم. و چه خوب که سعی کنیم بهشون حس ارزشمند بودن رو بدیم.

سفرنامه سه روزه با دوچرخه به مشهد در سال ۹۸

یکی از روز‌های تابستون ۹۸ تصمیم گرفتم با دوچرخه از نیشابور به مشهد برم و برگردم. چرا؟ چون همیشه دوست داشتم با دوچرخم جاهای دور برم مثلا یادمه قبل‌ترها دورترین ‌جا شادیاخ-یک سایت تاریخی نزدیکی آرامگاه عطار حدود ۳ کیلومتری مرکز شهر- بود بعد شد بوژان-روستایی سرسبز با رودخانه‌ها و چشمه‌های پر آب در شمال شرق نیشابور حدود 20 کیلومتری شهر- و حالا قصد داشتم به مشهد-شهری در شمال شرق نیشابور با فاصله 120 کیلومتری :)- برم. یکی دیگه از آدم‌هایی که بهم انرژی این سفر رو داد فرانسیس بود دیدن او و گپ زدن با او من مشتاق این سفر کرده بود.

خبر بی خبر

این پست به معرفی کتاب دیگر اخبار نخوانید می‌پردازه با من در ادامه مطلب همراه باشید

آخرین بروزرسانی 11 شهریور

Stop Reading News

Reasons for being tired and some solution

Yesterday and today I was tired that I couldn't follow my tasks so I search on youtube "what should I do when I'm tired" and see the first four movies, and now I want to write their tips here:

1- Sleep

 - You should have a good sleep both in quality and quantity.

 - Try to sleep regularly in the cycle of 90 minutes(6h or 7:30') per day

 - No electronic devices in bed

2- Stress

 - This could be about money, relationship, exam, news, etc

 - You could put some flowers or plants in your room

3- Bad food

 - Eating a lot of fast food/sugar

 - No coffee, tea or alcohol 6 hour before sleep

 - Eating vegetable, fruit, nuts and seeds

4- Lack of water

 - You must drink about 8 cups of water per day

5- Lack of sunlight

 - Spend at least some minutes in sunlights

 - Use vitamin D in winter

6- Inactivity

 - Even 20 minutes walk can change

7- Social Isolation

8- Too much exercise

 - Exercising before sleeping

9- Aging

If you have any tips pls write in the comment section. also there is a good book introduction about sleeping in this post(+).

محیط مجازی در پایتون

فرض کنید شما یک وبسایت با زبان پایتون نوشتین و از دو تا کتابخونه numpy نسخه ۸ و pillow نسخه ۵ استفاده می‌کنید، در حالت عادی میشه انیطوری تشبیه کرد که هر وقت میخواین سایتتون رو اجرا کنید سایتتون کتابدار(شاید این نقش سیتم عامل باشه) رو صدا میزنه و میگه منو وصل کن به کتابخونه numpy و بعدش کارشو انجام میده. حالا فرض کنید شما برای انجام دادن مشق دانشگاه تون لازمه که نسخه ۱۰ numpy رو نصب کنید، حلا که میخوای سایتت ور اجرا کنی وقتی سایتت کتابدار رو صدا میزنه میگه نام پای رو برام بیار همه حرفای این نام پای جدید رو نمی فهمه در نتیجه به خطا بر میخوره.

راه حل چیه؟ شما باید محیط برنامه هاتون رو کپسوله کنید یعنی هر برنامه توی یک اتاق جدا با یک کتاب دار جدا باشه پس من یک اتاق جدید درست میکنم روی درش هم مینویسم سایت من و روش همون نامپای ۸ و پیلو ۵ رو نصب میکنم و سایتمو میندازم اون تو از این به بعد هر بار سایتم رو اجرا کنم اون کتاب دار خودشو داره و کتبادارش هم نامپای نسخه رو براش میاره و کارش راه میفته از طرف دیگه هم یک اتاق دیگه دارم به اسم مشق یادگیری ماشین که اونجا نام پای ۱۰ رو نصب کرده و هر وقت برنامه‌شو اجرا میکنم کتابدار اون اتاق برای برنامه نامپای ۱۰ رو میاره و دیگه این دو برنامه برای هم تداخلی ایجاد نمیکنن.

venv

حالا چطوری میتونه اتاق های جدا داشته باشیم یا به عبارت دیگه برنامه هامون رو کپسوله کنیم؟

برای نصب راهنمای رسمی خودشون رو از این آدرس دنبال کنید

https://virtualenv.pypa.io/en/latest/index.html

حالا که نصب کردین برین اونجا که میخواین پروژه تون رو ایجاد کنید و یک دایرکتوری به اسم پروژتون ایجاد کنید بعد این دستور رو وارد کنید

virtualenv my_mashgh

حالا شما اونجا یک محیط کپسوله ایجاد کردین ولی هنوز داخلش نشدین برای وارد شدن به محیط کپسوله از این دستور استفاده کنید

my_mashgh\Scripts\activate

حالا باید اول دستورات تون این عبارت ظاهر شده باشه (venv) که یعنی دیگه وارد اتاق شدین :) و حالا میتونید هر نسخه از هر کتابخونه ای که دوست دارین رو نصب کنید بدون اینکه به کل سیستم اعمال بشه.

برای خارج شدن هم میتویند این دستور رو اجرا کنید.

my_mashgh\Scripts\deactivate.bat

کتاب آموزش پایتون

در این پست دو تا محتوا داریم که مربوط میشه به پروژه کارشناسی من، یکی جزوه آموزش پایتون و بعدی هم یک سری فیلم مقدماتی پایتون. کتاب رو با شوق و ذوق زیاد قبلا نسخه wordش رو آماده کرده بودم ولی برای پروژه هم کامل‌ترش کردم و هم اینکه با لاتک و زیپرشن درستش کردم.

فیلم‌ها هم در یوتیوب و آپارات بارگزاری شدن.

در ادامه مطلب میتونید به اون‌ها دسترسی داشته باشین.